نمیذاره دل غیرتیم که چشام دیگه هیشکی رو جز تو ببینه

مث تو هیشکی نشد توی دنیا کسی که شبیهته پیدا نمیشه

مث من هیشکی تو حبس چشای تو اینجوری شاعر و شیدا نمیشه

حس میکنم توی دلت جایی واسه دوست داشتن من نیست

آینده ی این رابطه اینجور که معلومه روشن نیست

از چشمت افتادم دیگه میری چه بی رحمانه از پیشم

اینجوری که تو با دلبریات عاشقم کردی قلبی که توی سینم میتپه بمب احساسه

یه نفر اگه رو کره ی زمین دیوونش باشم خودتی و بس نذار یه نفس بی تو تنها شم

چجوری میتونه یه آدم انقد فرشته باشه دفتر چشاش پر شعر نانوشته باشه

وقت تشرف زائرات تو مستی ز جامت میکنند آقا

اینجا کبوتر مست پرواز است صحن و سرایت غم برانداز است

بر روی ماه از دور یا نزدیک آغوش مهرت دائما باز است

کاش ببینی تو چشمم عذاب دلهره هارو

کاش تموم شه فراقت به من بتابه چراغت

من بیام یه بغل گل بچینم از سر باغت