چه بخت بلندی چه ماهی چه ماهی

چه حال عجیبی چه چشمان مستی

چه خوش در دل من نشستی نشستی

یه عاشق یه تنها یه بی کس یه مجنون

از اون مرد مغرور یه دیوونه مونده

یه ویرونه بی تو از این خونه مونده

به به به به چی میشه امشب بارون اگر بباره

چه شاعرانه یه چـتر خیس و دریا کنار و پرسه های عاشقانه

زل میزنم به چشمای مستت سر روی شونت میگذارم بی بهانه

چشمای تو افتاده به جونم دست از سر من بر نمیداره

دور از تو قلبم خیلی آشوبه بودن کنارت خیلی جذابه

اونقدر ماهی که شبا مهتاب وقتی تو میخوابی نمیتابه

مثه وقتی که خیالم از همه به جز خودت تخته

یه جنون آنیه که به قلب عاشقم وصله

دل بیچاره ی من هم بخیه خورده هم وصله

کی کجا کنج کدوم کافه ببینیم همو حل کنم گوشه ی فنجون تو جون و دلمو

ساکت و ساده پاک و دلداده الهی چشم حسودات کور باشه

اومدی از راه شدی قرص ماه الهی کنج دلت پر نور باشه

حالم خرابته‌ ولی اصلا مگه عین خیالته‌ حالم خرابته‌

با قلب بی باور قرصای‌ خواب آور فکر عذاب آور میرم تا اون آخر

به‌ هر دری‌ زدم خوردم به دیواری میریزمت‌ با عشق تو‌ زیر سیگاری

وقتی غمگینی چشات پاییزه تا بهار میشه چشات میخنده

رو ازم بگیری گر میگیره دوباره بی سرو سامان میشه

تا نگاه میکنی بارون میشه همه ی دنیا چراغون میشه

باید احساس مرا یک تنه تسخیر کنی نذر کردم که بمانی و مرا پیر کنی

پشت چشمان تو یک شهر پر از آشوب است هرچه از تو برسد هرچه بخواهی خوب است

پشت چشمان تو یک شهر پر از آشوب است هرچه از تو برسد هرچه بخواهی خوب است

دل من با تو مست و تو نباشی دیوونس جای من یا تو قلبت یا تو دیوونه خونس

تو که دلبری میتونی دلمو با یه نگاه ببری تو یه نفری ولی ارتش چشماتو همیشه داری

آره دلبری خودت عشقی و چشمات اثر هنری آره تو دلم تو یه نفری