تو کنار منی و من از تکرار خسته شدم من و بی کسیامو بسپار به خودم

هرجای این دنیا پا گذاشت دل بیچاره ام مث شیشه شکست هرکی رسید راهش رو بست

دلواپسش هیشکی نشد وقتی شکست دل بیچاره ام …

تو هر ماجرایی رسیدم به جایی که هیچکی جز اونو کنارم ندیدم

به نام خدایی که صبحو بهم داد که حالم رو پرسید که دردامو فهمید

خدایی که با عشق خدایی که نور خدایی که با تو گناهامو بخشید

نمیدونی که چیکار کرد اون نگاهت با من میدونستم که یه روزی تو میمونی یا من

بارون ببار رو اشک چشمام تا اون نبینه گریه کردمو نبینه غصه میخورم و تنهام

بارون ببار رو اشک چشمام تا اون نبینه گریه کردمو نبینه غصه میخورم و تنهام

افتاده به پای خودت اونی که برای خودت میمیره و جون میگیره دوباره

دلت آخه پیش کیه راه تو با من یکیه اونی که تو میخواستی همونم

اسم تو فقط رو لبم شده کار روز و شبم خودمو به قلب تو برسونم

چرا از عشقت من خسته نمیشم به هیچکی جز تو دلبسته نمیشم نمیشم نمیشم

شاید اونم که برات عاشق ترینه که برا تو بهترینه کی میدونه

شاید اونم که براش تو بهترینی که براش مهم ترینی کی میدونه کی میدونه

با همه احساسش برات دیوونگی کرد دلم انگار فقط به خاطر تو زندگی کرد دلم

وای دلم وای دلم وای دلم ساده بود وای دلم وای دلم همیشه آماده بود

دل بیچاره از چشم تو افتاده بود …

میخوام که فکر کنم دلگیر شدی ازم ولی دلت میخواد که برگردی بازم

هنوز با عکس تو سرگرم سرگرمم رفتی نفهمیدم انگار هنوز گرمم

وقتی تو زندگیم انقدر اثر داری چه فکری میکنی که تنهام میذاری